اخبار بازيگران زن : اظهارات جنجالي جديد سحر قريشي بازيگر مشهور سينما و تلويزيون
سحر قريشي بازيگر معروف كشورمون در اين مصاحبه خود حرف هاي نارحت كننده اي ميزند كه واقعا باور كردنشون كار سختيه پيشنهاد ميكنم اين مصاحبه كوتاه سحر قريشي با خبرگزاري تسنيم را بخوانيد
اخبار بازيگران : اظهارات جنجالي باور نكردني سحر قريشي
به گزارش تسنيم، در اين برنامه مجري برنامه از سحر قريشي سئوالي مطرح مي كند كه با توجه به موقعيتان در سينما تا به حال شده مشكلي خاصي پيداكنيد؟
در ادامه اين سئوال خانم سحر قريشي پاسخ مي دهد:
من به خاطردوران ممنوع الفعاليتي دائما تهديد مي شدم كه اگر بخواهي در سينما كار كني فلان و … اگر وارد فلان پروژه نشوي نمي گذاريم كار كنيم. تا اينكه يك دفتر سينمايي به اسم يك كارگردان سينمايي معروف مرا خواستند كه من باب آشنايي با ايشان را نداشتم ولي از نظر جايگاه ايشان را مي شناختم. گفتند رانندهاي را دنبال شما مي فرستيم تشريف بياوريد دفتر.
اين اتفاق براي بسياري از بچه هايي كه علاقهمند به بازيگري هستند افتاده است. چيزهايي عجيبي تا كنون شنيده ام و سر صحنه ميبينم. متاسفانه بسياري از بانوان علاقه مند به بازيگري هيچ موقع به اين دفاتر نمي رسند و اگر برسند به دفاتري خواهند رسيد كه دفتر نيست و اين اتفاق براي من سحر قريشي افتاد. به احترام آن فيلمساز، با ذوق و هيجان روز جمعه قبول كردم به دفتر آن كارگردان معروف بروم . تلفني به من گفتند كه براي تو ماشين خواهيم فرستاد.
ماشين ( تاكسي سمند) دنبال آمدم و من سوار ماشين شدم. وارد مسير شديم و با راننده صحبت مي كردم و متوجه شدم ايشان راننده آقاي كارگردان معروف هستند چون شروع به خاطره تعريف كردن كرد و خاطرههايي كه ايشان تعريف مي كرد بخشهايي از آن را توسط همكاران ديگر شنيده بودم.
رسيديم به دفتر راننده گفتند كه همين پلاك است و به ايشان گفتم مي شود بايستيد .
چون جايي كه مرا برده بود خيلي خلوت بود. ايشان موافقت كردند و من پياده شدم و هرچه زنگ دفتر را ميزدم كسي در را باز نميكرد. شانسي كه من آوردم اين بود كه كسي در را باز نكرد. مثل اينكه پشيمان شده بود و نمي دانم در اون شرايط فقط خدا به من رحم كرد. هي زنگ زدم و به راننده گفتم در دفتر را باز نميكنند.
بعد گفتم كه خود ايشان هم زنگ بزنند اما باز هم در را باز نكردند و بعد متوجه شدم آنجايي كه من رفتم اصلا دفتر اين كارگردان سرشناس نبود.چون خيلي شناخت از موقعيت دفاتر نداشتم نمي دانستم كه اينجا دفتر َآن كارگردان مطرح نيست. آنجا دفتر نبود و در هم روي من چون راننده ايستاده بود باز نشد و من هم برگشتم اما يك حال خيلي منقلبي و بدي داشتم.